دیکشنری
داستان آبیدیک
splint bone
splɪnt bon
فارسی
1
عمومی
::
دراسب(استخوان ساق، نازك نی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SPLENIUS
SPLENOID
SPLENOLOGY
SPLENOMEGALY
SPLENTIC
SPLENTICAL
SPLICE
SPLICE TO
SPLICE TOGETHER
SPLICER
SPLICING
SPLICING FACTOR
SPLINE
SPLINES
SPLINT
SPLINT BONE
SPLINTER
SPLINTER BONE
SPLINTER GROUP
SPLINTER OFF
SPLINTERY
SPLIT
SPLIT A GUT
SPLIT BETWEEN
SPLIT BLOCK
SPLIT COURSE TREATMENT
SPLIT FIFTY FIFTY
SPLIT HAIR
SPLIT HAIRS
SPLIT IN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید